جان باختن ۱۸ رهگذر و موتورسوار در خیابانهای پایتخت در کمتر از یک ماه اتفاق افتاده است، موضوعی که نشان میدهد عابران پیاده و موتورسواران همچنان اصلیترین قربانیان سوانح رانندگی خیابانهای تهران هستند. باید در نظر داشت هر کدام از این اعداد یک زندگی، خانواده و آینده را شامل میشد. گزارش پلیس راهور تهران نشان میدهد ۱۲ نفر از این آمار، رهگذران و شش نفر موتورسوار بودهاند. این موضوع صرفاً نه یک گزارش ماهانه، بلکه وضعیت ناهمگون شدید از رفتار ترافیکی، ناکارآمدی فرهنگ ایمنی و ضعف زیرساختهایی است که منجر به از دست رفتن جان کاربران ترافیک میشود. عابران پیاده آسیبپذیرترین کاربران راه هستند که از یکسو به دلیل بیاحتیاطیهای صورت گرفتهشان هنگام عبور از معابر بزرگراهی یا مسیرهای غیرمجاز دچار حادثه میشوند یا به دلیل بیاحتیاطی رانندگان ناشی از سرعت غیرمجاز، ندادن حقتقدم یا بیتوجهی به گذرگاههای عابرپیاده به رهگذران آسیب میرسانند. در بسیاری از معابر پایتخت پلهای مکانیزه غیرفعال، تابلوهای هشداردهنده محدود و خطوط عابرپیاده کمرنگ یا پاک شده است، از همینرو عبور برای عابران دشوار و در مواردی محال به نظر میرسد. باید در نظر داشت ساختار شهری پایتخت به صورت هدفمند برای خودرو در نظر گرفته شده است، نه برای عابر از همینرو فضای قابل دسترس برای پیادهروی مدام محدودتر و خطرناکتر میشود. در چنین شرایطی تلاش برای فرهنگسازی هم به صورت ناکارآمد صورت میگیرد و موفق نمیشود جان انسان را به ارزشی اجتماعی تبدیل کند.
جان باختن شش موتورسوار در مدت اعلام شده هم مثل همیشه به دلیل بیتوجهی به قانون و نداشتن کلاه ایمنی بوده است. این اتفاق با اینکه موضوع تازهای نیست، اما تکرار هشدارهایی است که نشان میدهد با افزایش بیرویه استفاده از موتورسیکلت قوانین به اندازه کافی بازدارنده نیستند، نظارتهای صورت گرفته کفایت ندارند و استفاده از کلاه ایمنی به فرهنگ تبدیل نشده است. موتورسواران نه تنها در جریان سوانح رانندگی جانشان را از دست میدهند، بلکه نقش مهمی در بیانضباطی ترافیکی دارند، از همینرو ضعف زیرساختها، بیتوجهیهای نظارتی و فشارهای معیشتی سبب شده است نظم عمومی دچار آسیب شود. در شبانهروز میلیونها راکب موتورسیکلت برای عبور از ترافیک، کسب روزی یا جابهجایی سریع، راهی خیابانها میشوند. بسیاری از موتورسواران بدون کلاه ایمنی و در بیتوجهی کامل به قوانین نهتنها خود را به خطر میاندازند، بلکه آمار قربانیان سوانح رانندگی و پیامدهای ناشی از آن را به شکلی نگرانکننده بالا میبرند. برای بسیاری از راکبان موتورسیکلت، این وسیله نقلیه یک گزینه انتخابی نیست، بلکه تنها ابزار ممکن برای تأمین معیشت است. پیکهای موتوری، رانندگان خدمات شهری و کارکنان حملونقل آنلاین، روزانه ساعتها در خیابانهای تهران تردد میکنند و در چنین شرایطی است که سرعت، مهمتر از ایمنی میشود؛ کلاه ایمنی، مزاحم کار تلقی میشود و تخلف، راه نجات از بنبست معیشت به نظر میرسد. با وجود الزام قانونی به استفاده از کلاه ایمنی، بسیاری از راکبان، بهویژه در مناطق پرجمعیت یا کمبرخوردار، این الزام را نادیده میگیرند. واقعیت آن است که در غیاب نظارت پایدار و فرهنگسازی مؤثر، قانونگریزی به یک هنجار رایج تبدیل شده است. باید در نظر داشت تهران با وجود رشد تصاعدی موتورسیکلتها، همچنان فاقد زیرساخت اختصاصی برای موتورسواران است. نبود مسیر ویژه، پارکینگهای مناسب یا حتی خط ایمن برای تردد، موتورسوار را به لابهلای خودروها یا به پیادهروها سوق میدهد. نتیجه، چیزی جز بینظمی، خشم عمومی، و افزایش احتمال تصادف نیست. از سوی دیگر، نظام نظارتی نیز پاسخگوی این حجم از تخلفات نیست. برخوردهای مقطعی، محدود به ایام خاص یا مناطق خاص بوده و بسیاری از راکبان، با آگاهی از احتمال پایین جریمه شدن، بیهیچ دغدغهای قانون را نادیده میگیرند. فروش گسترده کلاههای غیرایمن، نبود کنترل بر کیفیت تجهیزات ایمنی و برخوردهای سلیقهای با تخلفات، فضای مناسبی برای ادامه وضعیت کنونی فراهم کرده است. فراتر از اینها، آموزش ایمنی ترافیک، نه در مدارس جدی گرفته میشود، نه در رسانهها اولویت دارد. نتیجه، نسلی است که با خطر کنار آمده با قانون بیگانه شده و جان خود را ناآگاهانه به دست حادثه سپرده است. تا زمانی که شهر برای خودروها طراحی شود، قوانین بدون نظارت بمانند و مرگ عابران و موتورسواران فقط در تیتر خبرها دیده شود، امنیت ترافیکی در تهران یک رؤیا باقی خواهد ماند. بیتوجهی به ایمنی موتورسواران تنها یک رفتار شخصی نیست، بلکه فاجعه عمومی است که پیامدهای آن نهتنها در آمار کشته شدگان، بلکه در هزینههای درمانی، ازکارافتادگی و فرسایش اعتماد عمومی به چشم میآید. تا زمانی که قانون فقط نوشته شود، نه نهادینه شده در ذهن و رفتار مردم و تا زمانی که کلاه ایمنی، فقط نماد قانون باشد، نه وسیله نجات جان، خیابانهای پایتخت صحنه بیپایان مرگهای بیصدا خواهد بود.